جدول جو
جدول جو

معنی شب باره - جستجوی لغت در جدول جو

شب باره
شب دوست، زن بد کار زن هرزه گرد
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
فرهنگ لغت هوشیار
شب باره
شب دوست، زن بدکار و هرزه گرد
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
فرهنگ فارسی عمید
شب باره
((شَ رَ یا رِ))
شب دوست، زن بدکاره
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب بازه
تصویر شب بازه
شب پره، خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر باره
تصویر پر باره
خانه تابستانی، بالاخانه غرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
نوشته بی امضا شبیه به روزنامه که شبها در خانه ها اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
شب چک شب پانزدهم ماه شعبان چراغان درشب چکک آن چنان شد که گیتی رشک هفتم آسمان شد (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکم باره
تصویر شکم باره
شکم پرست، شکم خواره، پرخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب برات
تصویر شب برات
شب پانزدهم شعبان، شب چک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زن باره
تصویر زن باره
مردی که زنان را دوست دارد، زن دوست، زن باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب بازی
تصویر شب بازی
نوعی بازی و نمایش که عروسک ها را از پشت پرده یا خیمۀ کوچکی به وسیلۀ رشته یا مفتول به حرکت درمی آورند، خیمه شب بازی
کنایه از مکر، حیله، نیرنگ
شعبده بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب خانه
تصویر شب خانه
خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
هرنوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب یازه
تصویر شب یازه
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشق باره
تصویر عشق باره
کسی که عشق را دوست دارد عاشق پیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک باره
تصویر یک باره
یک دفعه، ناگهان، بکلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
((~. مِ))
هر نوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب خانه
تصویر شب خانه
((شَ نِ))
شبستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب برات
تصویر شب برات
((~. بِ یا بَ))
شب پانزدهم شعبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک باره
تصویر یک باره
ناگهان، یکسره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب کاری
تصویر شب کاری
کار کردن در شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
(دخترانه)
پروانه، خفاش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برباره
تصویر برباره
حجره ای که بالای حجره دیگر باشد بالا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که شبها بازی کند و صورتهای مختلف از پس پرده بنماید، شب زنده دار: قائم اللیل
فرهنگ لغت هوشیار
آجیل و میوه که در شب نشینی صرف کنند تنقل، چریدن چارپایان در شب چرای ستور در شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب کار
تصویر شب کار
ویژگی که در شب کار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب یار
تصویر شب یار
صبر زرد، در طب قدیم معجونی که در شب بخورند و بخوابند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
آجیل و میوه ای که در شب نشینی می خورند، چرای گوسفندان در شب، شب چرا، برای مثال گرگ آمده ست گرسنه و دشت پربره / افتاده در رمه، رمه رفته به شب چره (ناصرخسرو - ۲۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
((~. چَ رِ))
آجیل و میوه که در شب نشینی می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
((~. پَ رِ))
خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبغاره
تصویر شبغاره
جایی در کوه و بیابان که گوسفندان هنگام شب در آنجا به سر می برند، جای خواب گوسفندان، شبگاه
فرهنگ فارسی عمید